ناگفتههايي از 14 سال كار در كارون 3 ---(قسمت اول)
قسمت اول
«...با خودم ميگویم، در 14سال گذشته، دنیای سیاست، سه رییسجمهور، پنج دولت و پنج مجلس را دیده است. در این مدت راستها آمدهاند و چپها رفتهاند. چپها دوباره قدرت گرفتهاند و راستها کنار رفتهاند اما همه آنهایی که در اين پروژه جان کندهاند، هر روز با صدای دریل و چکش و سنگشکن بیدار شدهاند وبا صدای دینامیت وريزش کوه و سیلاب به خواب رفتهاند. ما به دور از هیاهوی سیاسی، برای این کشور، نگینیتراشیدهايم که به آن افتخار ميکنیم...»
محمد طاهري- با این چند خط، فکر ميکنید گفتوگو با یک مهندس ایرانی، چه نیازی به مقدمه دارد؟ مردی که با او گفتوگو کردهايم، «مهدی کریمی» نام دارد. کوچه و خیابانهای تهران را خیلی به یاد ندارد. راه بهارستان و پاستور را بلد نیست و از 14سال پیش، کمتر فرصت پیدا کرده است تا در «رستوران نایب» یا «رستوران حاتم» قرارهایش را تنظیم کند. 15سال پیش، نیویورک راترک کرده است تا در «ایذه» زندگی کند. 14سال است که کوه ميشکافد وسنگ ميشکند و سیلاب مهار ميکند تا روشنایی هدیه کند. ساده است و بيپیرایه. میگوید «نگین زاگرس» (سد كارون 3) مثل دختر من است. فکر این که ممکن است روزی دریاچه فیروزهاي كارون3 را نبینم، عذابم ميدهد.» به اندازه دشواری و جانسختی کوههایی که منفجر کرده است و به اندازه قدرت سیلابهایی که پشت سد بتونی كارون3 مهار کرده است، به سد و سدسازی عشق ميورزد. با این پیش درآمد، گفتوگو را بخوانید و به مهندسان ایرانی درود بفرستید.
![]() |
وقتی از پروژه بازدید ميکردیم، همکاران شما گفتند، شمالی هستید. خیلی جالب است که یک نفر شمالی، بیشتر از 10سال در جنوب ایران دوام آورده است. این موضوع ميتواند آغاز گفتوگوی ما باشد. شما اهل کجا هستید؟ کجا درس خواندهايد و کجا زندگی ميکنید؟
نخستین پرسش شما، به نحوه آشنایی من با این پروژه شباهت زیادی دارد. تکراری است؟
همیشه گفتوگوها با همین پرسش آغاز ميشود. من از شما ميخواهم اجازه بدهید اول در مورد پروژه صحبت کنم و بعد بگویم کجایی هستم.
هرطور راحت هستید. اما باید بدانیم چگونه وارد این پروژه شدید. چه زمانی و به چهترتیبی؟
شما درست گفتید. من شمالی هستم و متولد «نوشهر» مازندران. نزدیک پانزدهسال است كه ساکن «ایذه»ام و شاغل در پروژه كارون3. در آمریکا درس خواندهام. مدرک کارشناسی من «مهندسي برق» است ومدرک فوق ليسانس من، «نيروگاههاي برق آبي». در حال حاضر 52سال سن دارم.
ما چند ساعت از پروژه «كارون3» بازدید کردیم. اگر خوانندگان و همکاران من و همچنین همکاران شما، فکر نکنند این گفتوگو، رپرتاژ آگهی است، باید بگویم، به عنوان یک ایرانی هروقت چنین پروژههایی را از نزدیک ميبینم، احساس غرور ميکنم. بنابراین خیلی کنجکاو ميشوم تا چیزهای بیشتری در مورد آن پروژه بدانم. از تاریخ و گذشته طرح بگویید. از جرقههای اولیه و گامهای نخستین پروژه.
من و همکارانم سالها است که روی این پروژه کار ميکنیم. اما پیش از ما هم، روی این طرح کار بسیاری انجام شده است. جالب است بدانید که مطالعات سدسازي بر روي پرآبترين رودخانه ايران يعني «رود كارون» از سال 1337 شروع شد. 48سال پیش، يك شركت آمريكايي به نام «هارزا» در اين مورد مطالعاتي انجام داد و پتانسيل برق آبي رود كارون را محاسبه کرد. آمریکاییها با توجه به تحقیق روی پتانسيل رودخانه كارون، اعلام کردند که ميشود 7 سد بزرگ در مسیر رودخانه کارون ایجاد کرد هرچند آنها مکان احداث سدها را مشخص نکرده بودند. براساس همین مطالعات، آمریکاییها دریافته بودند که ميشود از 7 سد قابل احداث، مقدار 15000 مگاوات برق به دست آورد. نتیجه مطالعات آمریکاییها در آن سالها، درنهایت به احداث یک سد منجر شد. «سد محمد رضاشاه» که بعدها به «سد شهیدعباسپور» تغییر نام یافت، تنها سدی بود که پیش از انقلاب ساخته شد. اين سد ظرفیت تولید 1000 مگاوات برق داشت.
پس مطالعه روی کارون3 از چه زمانی آغاز شد؟
ازسال 1357 کار مطالعاتي سد كارون3 آغاز شد اما به دلیل وقوع جنگ، تاسال 1368 به محاق تعلیق فرو رفت. مطالعات فاز 2 هم تاسال 1372 طول كشيد. ميدانید که صنعت سدسازي نياز به مطالعات گسترده و طولاني دارد. سالها طول ميکشد تا مطالعات تکمیل شود. کوچکترین سدها هم نیاز بهسالها مطالعه دارند و در عین حالسالها طول ميکشد تا کار، به مرحله اجرا برسد. در مورد كارون3 هم ميبینید که 48سال طول کشید تا کار به مرحله نهایی نزدیک شد. در طول اجرای پروژه، مسائل مختلفی باعث شد پروژه با تاخیر مواجه شود و یا تغییر کند. حتی در یک دوره، محل احداث سد هم تغيير يافت.
شما ازچه زمانی وارد پروژه شدید؟
نحوه پیوستن من به پروژه خیلی اتفاقی بود. اوایل سال 1370 بود که تازه از آمریکا به ایران برگشته بودم. همان روزهای اول، یک آگهی استخدام، نظرم را جلب کرد. آگهی مربوط به همین پروژه كارون3 بود و من بدون اینکه اطلاعی در مورد آن داشته باشم، برای صحبتهای اولیه به آدرس درج شده در آگهی رفتم. آن روزها جو عمومی اقتصاد کشور تحت تاثیر پروژههای عمرانی قرار داشت و کشور به سمتسازندگی پیش ميرفت. من به دلیل عادت به زندگی در آمریکا، انگيزه زيادي براي ماندن نداشتم و قصد داشتم برگردم. در آگهي روزنامه عنوان شده بود که یک شرکت وابسته به وزارت نیرو، براي احداث يك سد در خوزستان به چند مهندس برق و مكانيك نياز دارد. من هم مثل خیلیها، فرم ثبتنام را تكميل كردم و منتظر اعلام نتیجه ماندم. باور زیادی نداشتم که ممکن است وارد این پروژه شوم. من پیش از آن، هیچوقت به خوزستان نرفته بودم. بعد از مدتی با من تماس گرفته شد، بنابراین به دفتر مرکزی شرکت رفتم. در مذاکراتی که داشتیم، اول شرايط خودم را مطرح کردم. نگران بودم از اینکه، شاید نتوانم در ایران بمانم. اما مدیران شرکت پیشنهاد کردند، از محل احداث سد و مناطق اطراف آن بازدیدی داشته باشم.
واین گونه بود که به پروژه دل باختید؟
به هیچ عنوان فکر نميکردم ماندگار شوم. برای نخستین بار، پا به استان خوزستان گذاشتم. و چند روزی را در اهواز و دفتر شرکت سپری کردم تا اینکه من را به «ایذه» بردند. «ایذه» آن روزها کوچک بود و محروم. جنگ همه چیز این شهر را به هم ریخته بود. مردم شرایط سختی برای زندگی داشتند، کار و تولید وجود نداشت و یاس و ناامیدی را ميشد در چشم مردمان شهر دید. باور کنید اول از اینکه بخواهم در چنین شهری زندگی کنم، ترسیدم اما فکر اینکه ميتوانم چرخه کار و تلاش صدها نفر را در آینده ببینم، باعث شد برای ماندن برنامهريزی کنم. در آن زمان يك شركت يوگسلاو به نام «ژئوتكنيكا» در محل، مشغول به كار بود و كارهايي از قبيل حفاري ژئوتكنيكي و مقاومت سنگ را انجام ميداد. بازديد من 20 روز طول كشيد و خيلي به كار علاقهمند شدم و خوشحال شدم كه پس از ورود به كشور ميتوانم به مردم خدمت كنم. واقعیت این است که من به دلیل اقامت چندساله در آمریکا، فرصت خدمت به کشورم را از دست داده بودم. بنابراین پس از بازگشت از خوزستان، موافقت خودم را براي كار در پروژه اعلام كردم و به این ترتیب كار من از خردادماه 1370، آغازشد. بعد از چند ماه خانوادهام را به شهرستان «ايذه» منتقل كردم.
از همان ابتدا قرار بود طرح سد كارون3 توسط کنسرسیومی متشکل از 5 کشور خارجی اجرا شود؟
درسال 1372 قرار بود پيمان كاران خارجي از 5 كشور بهصورت كنسرسيوم، كارهاي اجرايي و خدماتي سد را بهطور كامل انجام دهند و درنهایت سد ساخته شده را تحويل دهند. در قسمت ساختماني دو شركت برزيلي و انگليسي برنده شده بودند. سه شركت هم از كشورهاي اتريش، سوئد و آلمان متعهد شده بودند تجهيزات سد را تهیه کنند. البته ما درسال 1370 با همکاری يك شركت عمراني وابسته به سپاه پاسداران، به نام «شركت عمران ساحل سپاه» که وابسته به «قرارگاه خارك» بود، احداث جادهها و راهها را آغاز كرديم. در ابتدای کار، به 9كيلومتر جاده برای دسترسي اوليه به محل اجرای پروژه، نياز داشتيم تا به محل رودخانه و محل انحراف آن برسيم. احداث اين جادهها سهسال طول كشيد و كار بسيار سختي هم بود. مشكلات بسيار زيادي هم در اين راه وجود داشت مثل انتقال ماشينآلات و بولدوزرها از يك طرف رودخانه به طرف ديگر آن. میدانید که رود كارون، پرآبترين رودخانه ايران است و در برخي فصلها سيلابهاي وحشتناكي دارد. در طول زمان احداث جاده، مذاکره با شركتهاي خارجي همچنان ادامه داشت. تا اینکه شركت برزيلي نتوانست تامين مالي پروژه را انجام دهد و از طرفي وزير وقت نيرو «بيژن زنگنه» و مدیران ارشد این وزارت خانه، تمايل داشتند كه كار پروژه توسط شركتهاي ايراني اجرا شود.
«موسي زمان» مديرعامل وقت پروژه هم به اين تغيير علاقهمند بود. بنابراین درسال 1372 کار به پیمانکار داخلی سپرده شد. چون زمان كافي در اختيار نبود و بايد كار هرچه زودتر شروع ميشد. كار انحراف رودخانه به «شركت سابير» وابسته به وزارت نيرو واگذار شد و مناقصهاي برگزار نشد. قراربود انحراف اول رودخانه، تاسال 73 به پايان برسد. بنابراین درسال 1374 قرارداد طرح احداث بدنه سد هم با همين شركت بسته شد.
این شرکت «آب و نیرو» از چه زمانی به وجود آمد؟
شركت آب و نيرو درسال 1368 تاسيس شد و هدف سدسازي در ايران را دنبال ميكرد. سهام شركت به طور كامل در اختيار دولت است و شركت كاملا دولتي به شمار ميرود. شركت آب و نيرو شركت بزرگي است و اعتبارات سنگيني دارد. مديران عامل شركت هم هميشه در سطح مشاور و معاون نيرو بودهاند. امور سدسازيهاي بزرگ در رودخانههاي اصلي مثل كارون و كرخه زير نظر اين شركت است. در داخل شركت هم يك انشعاب كوچكتر ايجاد شده كه بر روي رودخانههاي كوچك مطالعه ميكنند تا مكانهاي مناسب براي توليد انرژي را پيدا كنند.
آقای مهندس، پيگيری پروژه کارون3، را مدیون چه کسی ميدانید؟
در دولت اول آقایهاشمی رفسنجانی، عطش زیادی برای اجرای پروژههای عمرانی به وجود آمده بود. در آن زمان خود رييسجمهور، آقايهاشمي رفسنجاني، به كارهاي بنيادي و عمراني به خصوص سدسازي علاقه خاصي داشت. «بیژن زنگنه» وزير نيرو در دولت اول آقایهاشمی هم علاقه زیادی به سدسازی داشت.
اولين مديرعامل پروژه چه كسي بود؟
زماني كه من وارد پروژه شدم، «موسي زمان» مديرعامل پروژه بود. مهندس «موسی زمان»، قبل از اين پروژه، در نيروی هوايي سپاه مشغول بود.
كلنگ احداث اين پروژه در چهسالي زده شد؟
گفتم که مطالعات اولیه ازسال 1368 و احداث جادههاي دسترسي پروژه درسال 1370 شروع شد. میدانید که اولين كار در سدسازي، خشك كردن محل احداث سد است. براي اين كار دو راه وجود دارد، اگر محل احداث سد بهصورت یک دشت باشد، براي انحراف آب به طور معمول كانال احداث ميكنند و در مناطق كوهستاني مثل منطقه احداث كارون3 بايد تونل احداث شود تا مسير رودخانه عوض شود و بعد محل احداث سد را خشك كرد.
مراحل انحراف مسير رودخانه كارون به چه صورت بود؟
سرچشمه رودخانه كارون از «كوهستانهاي كوهرنگ» است. قبل از محل سد، دوشاخه رودخانه به هم ميپيوندد. شاخه فرعي «خرسان» از ياسوج ميآيد و به رود اصلي ميريزد. در بحث مطالعات سدسازي، ابتدا زمينشناسي و تحقيقات ژئوتكنيكي به عمل ميآيد تا محل سد مشخص شود. بعد از اين كارها، اجرا شروع ميشود. در مرحله اجرا اولين كار، انحراف مسير رودخانه است و براي اين كار بايد كانال يا تونل احداث كرد. در سد كارون3 دو انحراف مسير وجود داشت. انحراف اول درسال 73 شروع شد و در سال 76 به بهرهبرداري رسيد. يعني سهسال طول كشيد تا تونل انحراف ايجاد شود.
از چه وسايلي و به چه صورتي براي ايجاد تونل بهره برديد؟
از دو طرف ورودي و خروجي حفاري شروع شد. ابتدا مسير را با انفجار ايجاد و بعد محل را محكم ميكرديم. يعني وقتي زيركوه را خالي ميكنيم بايد آن را تحكيم كنيم تا ريزش نكند و خلاء سنگبرداري جبران شود. در اين كار از مكانيك سنگ كمك ميگيريم. ابتدا سنگ را شناسايي ميكنند و ميزان انفجار را تخمين ميزنند. نوع انفجار، چاشني و مقدار مواد را هم تعيين ميكنند. در انحرافها مشكلاتي هم داشتيم. در انحراف اول مسيري وجود داشت كه نوع سنگ آن بسيار ضعيف بود و بايد تمهيدات خاصيانديشيده ميشد. در آن محل يك طاق بتني ايجاد كرديم و تا جايي پيش رفتيم كه به سنگ محكم رسيديم و حفاري آغاز شد. تونل انحراف حدود 613متر طول و 13متر هم قطر دارد. در اين تونل بايد يكهزار و هشتصد مترمكعب بر ثانيه آب از آن عبور ميكرد تا امکان عبور سيلاب به وجود ميآمد. چون سيلابهاي محل، بيش از اين مقدار بود يك انحراف ديگر هم در نظر گرفته شد.تراز انحراف دوم ازتراز انحراف اول بيشتر بود ولي قطر هر دو تونل يكسان بود. طول تونل دوم 540متر بود. اين دو تونل در سواحل راست و چپ رودخانه قرار دارد. علاوه بر دو تونل انحراف، يك «فرازبند» هم ايجاد كرديم. ايجاد فرازبند بدين منظور بود كه در زمان كار بر روي «پي» سد اگر سيل بيايد، بتوانيم مازاد آب را پشت فرازبند نگه داريم تا «پي» آسيب نبيند. تونلهاي ما حدود 3هزار و ششصد مترمكعب بر ثانيه آب عبور ميدهند و مازاد آب در پشت فرازبند جمع ميشود. خوشبختانه بعد از احداث دو تونل انحراف و فرازبند، ديگر مشكل خاصي نداشتيم.
يعني اتفاق يا حادثهاي رخ نداد؟
در اسفند ماه سال 1376 كه هنوز در حال تكميل انحراف بوديم، سيلي جاري شد كه طبق آمارهاي موجود، برگشت يك سيل 150ساله بود. يعني از 150سال پيش تا آن زمان اين مقدار سيلاب بيسابقه بود.
اين سيل، پشت فرازبند نگه داشته شد؟
نه. فرازبند براساس آمارهاي مربوط به هفتسال گذشته ساخته شده بود. اين سيل بيسابقه حدود 7هزار و 600متر مكعب
بر ثانيه جريان آب داشت كه چهار پل را كاملا خراب كرد و اقداماتي كه براي ايجاد فرازبند صورت گرفته بود از بين رفت. وقوع اين سيلاب تجربه خوبي براي آگاهي كامل ما از سيلابهاي كارون بود.
ميزان تخريب و خسارت وارد بر پروژه چقدر بود؟
سیل عجیبی که به آن اشاره کردم، بخشي از پلهاي ساخته شده را تخريب كرد. سيلاب به قسمتهاي حفاري شده وارد شد و گل و لاي زيادي در آنجا باقي گذاشت. ميزان خسارت مالي را تا حدودي كنترل كرديم. يعني در هنگام بارش شديد باران و احتمال سيلاب ماشينآلات و دستگاهها را از مسير سيلاب خارج كرديم. ولي به هر حال خسارتهايي وارد شد. حتي برخي از كاركنان در يك طرف رودخانه گير افتاده بودند. چون پلها تخريب شده بود و ما مجبور شديم درخواست هليكوپتر كنيم. اين اتفاق در اواخر اسفندماه و قبل از شروعسال جديد رخ داد. بعد از حادثه، يك پل موقت احداث كرديم و دوباره عمليات اجرايي آغاز شد.
سمت شما در آن هنگام در اين پروژه چه بود؟
در آن زمان معاون اجرايي پروژه بودم. در آغاز كار، من به عنوان سرپرست دفتر شركت آب نيرو وارد پروژه شدم كه در واقع دفتر هم نداشتيم كه خودم وارد كار شدم و محلي را براي دفتر شركت اجاره كردم. هميشه هم در كارگاه به عنوان جانشين معاون اجرايي و پس از آن معاون اجرايي حضور داشتم. تغييرات زيادي در طول پروژه صورت گرفت. مديرعامل اول پروژه آقاي «خواجوي» بود. پس از آن آقاي «زمان» مدير عامل شد. آقاي «حميد زرگر» و آقاي «زحمتكش» هم بهترتيب اين سمت را در اختيار گرفتند و اكنون هم آقاي «عليآبادي» در اين سمت فعاليت ميكنند. در طول پروژه هفت مجري طرح داشتيم. اولين مجري پروژه آقاي «مهندس يزداني» بود. بعد از آن آقاي «زحمتكش»، آقاي «خائف»، آقاي «حبیبا... بيطرف»، آقاي «نعيميپور»، آقاي «زرگر»، با اين عنوان فعاليت كردند تا زمان فعلي كه آقاي «تابش» عهدهدار اين مسووليت هستند.
با اين تغييرات و توجه به سمت شما به عنوان معاونت اجرايي ميتوان گفت كه مسووليت اجراي پروژه همواره بر دوش شما بوده است؟
بله. به طور كل كار كارگاهها زير نظر من بود. زمان اوج كار حدود 7هزار و 600نفر مشغول به كار احداث سد بودند. پيمان كارهاي متعددي هم در محل فعال بودند كه در بخشهاي مختلف مثل حفاري، بتنريزي تجهيزات و... كار ميكردند. در طول دوره اجرايي پنجسال فعاليت شديد و گستردهاي در محل سد وجود داشت. وظيفه من هم هماهنگي میان مشاوران و پيمانكاران بود. كارهاي ديگري مثل تملك زمين وجود داشت كه بايد زمينهاي مورد نياز را از افراد خريداري ميكرديم. در این زمینه دفتر حقوقي تشكيل داديم و شرايط و مراحل خاص تملك زمين را پيگيري كرديم مثل اطلاعيه دادن در روزنامه.
تملك زمين از چهسالي آغاز شد؟ اين موضوع براي پروژه پرحاشيه نبود؟
ازسال 1370 تملك زمين شروع شد و ادامه يافت. در حدود 5هزار هكتار زمين پس از احداث سد و تشكيل درياچه به زير آب ميرفت. اين زمينها شامل زمينهاي كشاورزي ديم و آبي و مراتع بود. 29روستا هم تحتتاثير بالا آمدن آب قرار ميگرفت كه بايد تخليه ميشد و سكنه آن به محل ديگري تغيير مكان مييافتند. در 34روستاي ديگر نيز زمينهاي زراعي زير آب ميرفت و خود روستاها كه در مكانهاي مرتفعتري قرار داشتند آسيبي نميديدند. تملك اين زمينها كار سخت و زمانبري بود و ما بهطور مستقيم با مردم سر و كار داشتيم.
نحوه تملك زمينها به چه صورت بود؟
ابتدا ما بايد در روزنامه اطلاعيه ميداديم. درسال 1370 باسازمان نقشهبرداري قرارداد بستيم و يك «كاداستر» از كل درياچه تهيه كرديم. «كاداستر» هم به اين صورت بود كه تمام نقشهها را بررسي كرديم كه مثلا فلان قطعه زمين مال چه كسي است، چقدر مساحت دارد و چند اصله درخت دارد. تمام اين موارد را مشخص كرديم و در نقشه آورديم. بعد به تمام ارگانها اعلام كرديم كه در اين مناطق حق ساخت هيچ نوع تاسيساتي ندارند و هزينه ساخت وسازهاي قبلي هم به آنان پرداخت خواهد شد. يعني به طور مشخص به افراد وسازمانها اطلاع داديم كه از اين تاريخ به بعد اگر ساختوساز جديدي صورت بدهند، هزينهاي بابت آن پرداخت نخواهد شد ولي تا زمان آب گيري درياچه سد ميتوانيد از ملك بهرهبرداري كنيد. براي اين كار در روزنامهها اطلاعيه داديم و در روستاها آگهي پخش كرديم. بعد از اين مرحله، بهترتيب اولويت مناطق را فازبندي كرديم. به طور مثال محدوده كارگاه در اولويت اول قرار داشت. در بحث قيمتگذاري هدف ما رضايت روستاييان و مردم بود. ما هيچ دخالتي در تعيين قيمت نداشتيم و اين كار توسط كارشناسان دادگستري صورت ميگرفت. حداقل سه نفر منتخب، اين كار را انجام ميدادند. يك نفر منتخب شركت آب نيرو كه در اصل منتخب دولت بود، يك نفر منتخب مردم بود و نفر سوم هم فيمابين بود. اين سه كارشناس قيمتگذاري ميكردند و قيمت را اعلام ميكردند.
در جريان قيمتگذاري اعتراض، تجمع يا آشوبي ايجاد نشد؟
به این صورت که شما عنوان کردید، نه. اما بدون حاشیه هم نبود. بعضی وقتها آدمهایی بودند که دل کندن برایشان مشکل بود اما درنهايت همه چیز با ملاحظه و احتياط صورت گرفت. وقتي سند زمینها در دفترخانه به نام دولت ثبت ميشد. دفترخانه مشخصات زمين از نظر مساحت و تعداد درخت يا ساختمان به ما اعلام ميكرد، ما هم طبق قيمت اعلام شده، پول را تحويل مردم ميداديم. در تمام اين مراحل سعي بر اين بود كه رضايت مردم كسب شود.
هزينه تملك و خريد اين اراضي چقدر شد؟
12ميليارد تومان هزينه اين كار شد كه البته تملك زمين هنوز هم ادامه دارد.
اين مقدار پول صرف خريد زمين از چند نفر شد؟
حدود 5هزار نفر مالك زمينهايي بودند كه توسط ما خريداري شد. كار تملك زمين، زمان آب گيري سد تمام شد ولي هنوز هم افرادي هستند كه روي قيمت اعتراض دارند. قيمتگذاري در اختيار ما نبود. دولت هم به ما اين اجازه را داده كه در مورد اين افراد پول را به صندوق دادگستري واريز كنيم و پروژه را ادامه دهيم. چون پروژه ملي است و كسي نميتواند مانع انجام آن شود و افراد معترض و شاكي بايد در دادگستري مشكلات خود را حل كنند. البته از اين قبيل مشكلات در پروژه بسيار كم بود. فکر ميکنم حدود 99درصد افراد با رضايت كامل اراضي خود را واگذار كردند.
پس از مطالعات اوليه، کارهای مربوط به تملك زمين و احداث جاده را شروع كرديد و در عین حال انحراف مسير را در دستور كار قرار داديد. روند كار بعد از اين اقدامات چگونه بود؟
ما همزمان با انحراف مسير، كارهاي ديگري هم انجام داديم مثلسازههاي آبگير و تونلهاي نيروگاه. در اين پروژه مجموعه كار به طور كلي زيرزميني بود به اين علت ما حدود دو ميليون متر مكعب حفاري در دل كوه انجام داديم.
اين مقدار به طور تقريبي معادل چند كاميون است؟
اگر هر كاميون 5مترمكعب سنگ و خاك بار بزند، حدود 400هزار كاميون ميشود. البته اين مقدار فقط مربوط به داخل كوه است ما در بيرون هم خاكبرداري داشتيم. به طور كلي در پروژه 15ميليون مترمكعب خاكبرداري كرديم. يعني 3ميليون كاميون سنگين خاكبرداري داشتيم.
كار احداث تونلها به چه صورت بود و از چه زماني آغاز شد؟
ما در حدود 22كيلومتر تونل با قطرهاي متفاوت اجرا كرديم. شروع كار همزمان با انحراف بود. هر جا امكان انجام كار بود فعاليت حفاري شروع شد. به طور مثال در يك مكان كه كار انحراف انجام ميداديم كار آبگير و يا كابل هوايي هم داشتيم كه بايد يكي از كارها را انجام ميداديم. اين كارها برخي از مشكلات پروژه بود كه بيشتر به علت كوهستاني و صعبالعبور بودن منطقه ايجاد شده بود.
اين گفت وگو ادامه دارد
نماي زيبايي از درياچه سد كارون 3-عكسها: رهام وزيري