زندگی ...
زندگی تاس خوب آوردن نیست ، تاس بد را خوب بازی کردن است.
گویند اسکندر قبل از مرگ وصیّت کرد هنگام دفنم دست راست مرا بیرون ازخاک بگذارید ، پرسیدند چرا ؟ گفت : میخواهم تمام دنیا بدانند که اسکندر با آن همه شکوه و جلال دست خالی از دنیا رفت …
گویند اسکندر قبل از مرگ وصیّت کرد هنگام دفنم دست راست مرا بیرون ازخاک بگذارید ، پرسیدند چرا ؟ گفت : میخواهم تمام دنیا بدانند که اسکندر با آن همه شکوه و جلال دست خالی از دنیا رفت …
انتقاد هم مانند باران ، باید آنقدر نرم باشد، تا بدون خراب کردن ریشه های آن فرد موجب رشد او شود ….
مردمی که فکرشان آزاد نیست هیچگاه آزاد نخواهند شد بلکه به وسعت تفکرشان قفسی دیگر را تجربه خواهند کرد…!

قبل از این چهل لذت من یک مطلب از حضرت رسول اکرم میگم که همه لذتها در اون نهفته هست
“بزرگترین نعمت خداوند به بنده اش قانع بودن بنده در برابر داشته های اوست”
۱ـ گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.
۲ـ سعی کنیم بیشتر بخندیم.
۳ـ بیشتر شکر کنیم و کمتر گله کنیم.
۴ـ با تلفن کردن به یک دوست قدیمی، او را غافلگیر کنیم.
۵ـ گاهی هدیههایی که گرفتهایم را بیرون بیاوریم و تماشا کنیم.
۶ـ بیشتر دعا کنیم.
۷ـ در داخل آسانسور و راه پله و… با آدمها صحبت کنیم.
۸ـ هراز گاهی نفس عمیق بکشیم.
۹ـ لذت عطسه کردن را حس کنیم.
۱۰ـ قدر اینکه پایمان نشکسته است را بدانیم.
۱۱ـ زیر دوش آواز بخوانیم.
۱۲ـ سعی کنیم با حداقل یک ویژگی منحصر به فرد،
با بقیه فرق داشته باشیم.
۱۳ـ گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم.
۱۴ـ با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم.
۱۵ـ برای انجام کارهایی که ماهها مانده و انجام نشده
در آخر همین هفته برنامهریزی کنیم!
۱۶ـ از تفکر دربارۀ تناقضات لذت ببریم.
۱۷ـ برای کارهایمان برنامهریزی کنیم و آن را
طبق برنامه انجام دهیم.
۱۸ـ مجموعهای از یک چیز (تمبر، برگ، سنگ، کتاب و…)
برای خودمان جمعآوری کنیم.
۱۹ـ در یک روز برفی با خانواده آدمبرفی بسازیم.
۲۰ـ گاهی در حوض یا استخر شنا کنیم، البته
اگر کنار ماهیها باشد چه بهتر

۲۱ـ گاهی از درخت بالا برویم.
۲۲ـ احساس خود را دربارۀ زیباییها به دیگران بگوییم.
۲۳ـ گاهی کمی پابرهنه راه برویم!
۲۴ـ بدون آنکه مقصد خاصی داشته باشیم پیادهروی کنیم.
۲۵ـ وقتی کارمان را خوب انجام دادیم، مثلا امتحاناتمان
تمام شد، برای خودمان یک بستنی بخریم و با لذت بخوریم

۲۶ـ در جلوی آینه بایستیم و خودمان را تماشا کنیم.
۲۷ـ سعی کنیم فقط نشنویم، بلکه بهطور فعال گوش کنیم.
۲۸ـ رنگها را بشناسیم و از آنها لذت ببریم.
۲۹ـ وقتی از خواب بیدار میشویم، زنده بودن را حس کنیم.
۳۰ـ زیر باران راه برویم.
۳۱ـ کمتر حرف بزنیم و بیشتر گوش کنیم.
۳۲ـ قبل از آنکه مجبور به رژیم گرفتن بشویم،
ورزش کنیم و مراقب تغذیۀ خود باشیم.
۳۳ـ چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و… را یاد بگیریم.
۳۴ـ گاهی کنار رودخانه بنشینیم و در سکوت
به صدای آب گوش کنیم.
۳۵ـ هرگز شوخطبعی خود را از دست ندهیم.
۳۶ـ احترام به اطرافیان را هرگز فراموش نکنیم.
۳۷ـ به دنیای شعر و ادبیات نزدیکتر شویم.
۳۸ـ گاهی از دیدن یک فیلم در کنار همۀ اعضای خانواده لذت ببریم.
۳۹ـ تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه کنیم.
۴۰ـ از هر آنچه که داریم خود و دیگران استفاده کنیم؛
ممکن است فردا دیر باشد.
و نکتۀ چهل و یکم:
۴۱ـ این مطلب را به هر مهربانی که
دوستش دارید با مهربانی ارسال کنید


انتقاد هم مانند باران ، باید آنقدر نرم باشد، تا بدون خراب کردن ریشه های آن فرد موجب رشد او شود ….
به قـــولِ بابام
دیکتـاتـور اون بچّه ی دو ساله ست که بیست نـفر مجبورند به خاطــر اون کـارتون نگاه کنند
به قـــولِ داییم،اگه خر اعتماد به نفس بعضی ها رو داشت الان سلطان جنگل بود…
به قـــولِ لامارتین شاعر فرانسوی ،
تو را دوست دارم بدون آنکه علتش را بدانم.محبتی که علت داشته باشد یا احترام است یا ریا . . .
به قـــولِ مارتین لوتر کینگ،
گرفتن آزادی از مردمی که نمیخواهند برده بمانند,سخت است اما دادن آزادی به مردمی که میخواهند برده بمانند سخت تر است …!
به قـــولِ مایکل اسکوفیلد
همیشه اون تغییری باش که میخوای توی دنیا ببینی.
به قـــولِ خسرو گلسرخی :
بسپاریم بر سنگ مزارمان تاریخ نزنند؛ تا آیندگان ندانند بیعرضگانِ این برهه از تاریخ ما بوده ایم …!
به قـــولِ زنده یادحسین پناهی
تازه میفهمم بازی های کودکی حکمت داشت
زوووووووو…..
تمرین روزهای نفس گیرزندگی بود
به قـــولِ چارلی چاپلین
آموختهام که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید
پس چ ه چیز باعث شد که من بیندیشم میتوانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم
به قـــولِ چارلی چاپلین
شاید بتوانی کسی را که خواب است بیدار کنی اما کسی که خود را به خواب زده هرگز …!
به قـــولِ حسین پناهی
قطعا روزی صدایم را خواهی شنید… روزی که نه صدا اهمیت دارد نه روز ..
به قـــول ارنستو چه گوارا
دستم بوی گل میداد
مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند …
اما هیچ کس فکر نکرد که شاید
…
یک گل کاشته باشم
…!
به قـــولِ حسین پناهی
این آینده ,کدام بود که بهترین روزهای عمر را حرامِ دیدارش کردم؟
به قـــولِ پروفسور حسابی :
یکی از دانشجویان پروفسور حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم .
پروفسور جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند
به قـــولِ والت ویتمن
زندگی به من آموخ ت؛
بودن با کسانی که دوستشان دارم، از همه چیز با ارزش تر است .
به قـــولِ ژان پل سارتر
از همه اندوهگین تر شخصی است که از همه بیشتر می خندد!
به قـــولِ مارک تواین
آنجا که آزادی نیست،
اگر رای دادن چیزی را تغییر می داد،
اجازه نمی دادند که رای بدهید !
به قـــولِ برتراند راسل
مشکل دنیا این است، که احمق ها کاملاً به خود یقین دارند،
در حالیکه دانایان، سرشار از شک و تردیدند !
ازش پرسیدم چند سالته مادر ؟
خندیدو گفت : آخراشه دیگه…
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۱/۱۵ ساعت ۳:۲۰ ب.ظ توسط «احسان غرقابي_مدير سایت»
|