اسم این شخص "سرگئی برین" هستش موسس شرکت گوگل و 24 امین ثروتمند جهان با حدود 20 میلیارد دلار ثروت صاحب یه بوئینگ 767 و تنها عینک اش که به چشم داره و هنوز البته به بازار عرضه نشده "گوگل گلاس" کلی می ارزه.با ریش اصلاح نکرده و یه کلاه بافتنی رو سرش با یه نایلون تو دستش.نشسته تو مترو داره میره سرکار(حتی اگه واسه تبلیغم باشه کارش به نظرم جالبه)...جالبه نه؟ قابل توجه کسانی که دو قرون پول میاد دستشون خانوادشونم انکار میکنن.چه برسه به بقیه

چیزی که توی مردم خارج از کشور ـ چه زن چه مرد ـ خیلی جالبه، سادگی پوشش و سر و وضعشونه.

 اصلا از وضع ظاهر و لباس و یا حتی رفتارشون نمی شه تشخیص داد اونا چه کارن و یا مثلا چقدر در آمد دارن. بر خلاف مملکت خودمون، تا یارو یه کم پول دار میشه یا یه کم مدرک تحصیلیش میره بالا یه قیافه ای به خودش می گیره یا ماشینهای آنچنانی و لباسهای مارک دار می پوشه که به مردم بگه من چقدر پول دار و ثروت مندم.

 

بر عکس اونور، یکی رو می بینی شلوارک پوشیده با یه تی شرت یه آدامس هم انداخته گوشه دهنش یه کوله پشتی هم رو کولشه با دوچرخه میاد سر کار تو آسانسور ام در حالی که هدفون گوششه یه سری برات تکون میده پیش خودت می گی این حتما نظافت چیه بعد میفهمی یارو جراح قلبه !!

 

یا اینکه تو مترو یکی که صورتش رو اصلاح نکرده با کاپیشن مشکی که زیپشم از سرما کشیده بالا ،با یه کلاه بافتنی رو سرش و یه نایلون تو دستش نشسته داره میره سر کار، یکی هم مث من پیش خودش میگه خوب این بابا یا دربونه یا آبدارچی (البته اونور اصلا آبدارچی نداره!)

 

 

سرگئی برین در مترو نیویورک

 

بعد معلوم میشه طرف سرگئی برین موسس شرکت گوگل، 24 امین ثروتمند جهان با حدود 20 میلیارد دلار ثروت صاحب یه بوئینگ 767 و تنها عینک اش که به چشم داره و هنوز البته به بازار عرضه نشده "گوگل گلاس" کلی می ارزه.



ا کنون شایعات بسیاری درباره نمایشگر پوشیدنی و عینک مجهز به اندروید گوگل شنیده اید و همین چند روز پیش بود که این شرکت بالاخره پروژه عینک گوگل را رونمایی کرد. پروژه واقعیت افزوده ای که یکی از قله های جاه طلبی گوگل در استفاده از هوش مصنوعی است و اینکه چگونه می توان آینده دنیای محاسبات موبایل را تکان داد.

این پروژه گوگل در حوزه ابزارهای موبایل پوشیدنی و هوش مصنوعی چنان عظیم و گسترده است که امسال در زمره مسایل پر اهمیت و مورد بحث باقی خواهد ماند. روز گذشته هم جناب سرگئی برین، از موسسان گوگل با پوشیدن این عینک واقعیت افزوده در یک مراسم، نشان داد که رویای Google Glass تا چه حد به واقعیت نزدیک است.

به طور خلاصه می توان گفت که یک عینک واقعیت افزوده می تواند بسیاری از کارهایی را که کاربر با تلفن همراه هوشمندش انجام می دهد، برای وی انجام دهد. اما ویدیوی دمویی که روز چهارشنبه توسط گوگل به نمایش درآمد، چیزی بیش از آن، و چشم اندازی از سیستم هوش مصنوعی بود که در پس زمینه مشغول به انجام کارها و تصمیم گیری بود. و این یعنی ورود هوش مصنوعی به کارهایی همچون تشخیص بیماری و همراهی با پزشک، صنایع ناوبری، شرکت های تحویل محصولات و دیگر مشاغلی که نیاز به پردازش حجم بالای اطلاعات و تصمیم گیری منطقی در زمان کم و بدون حمل ابزارهای سنگین دارند. و تبدیل این پردازش ها به یک ابزار پوشیدنی در جلو چشم این امکان را فراهم می آورد که حجم عظیمی از اطلاعات را در مکان مناسب و زمان مناسب در اختیار کاربر گذارد.

تخیل شما چه پیش بینی هایی در خصوص این ابزار و پروژه جذاب را در خود می پروراند؟ فکر می کنید چه امکاناتی را بر روی این عینک ساده و جذاب در اختیار خواهید داشت؟
ر اینجا مقاله جالبی جالبی درباره زندگی
سرگئی برین دیدم
، چون متن این مقاله ‏طولانی است ، ترجمه آن را در چند قسمت (احتملا چهار قسمت) در
وبلاگ می‌آورم.
چه اشکالی دارد که یک وبلاگ هم ترجمه به صورت پاورقی داشته باشد!

البته ترجمه بنا به ملاحظاتی کامل نخواهد بود و فقط شامل زندگی خصوصی و سیر ‏پیشرفت
سرگئی برین در گوگل و نحوه کار وی خواهد بود
.
عکس‌ها را شخصا از منابع دیگر اضافه
کرده‌ام. لطفا از درج کامل یا ناقص این ترجمه –گرچه قابل نیست و حتما اشکالاتی
دارد- در ‏وبلاگ‌ها و سایت‌ها خودداری کنید. بدیهی است که لینک و همچنین درج ترجمه
در ‏نشریات کاغذی با ذکر منبع ، نه تنها خالی از اشکال است ، بلکه موجب سپاس هم
‏خواهد بود.‏

Brin Spread

 

در «گوگل پلکس» با جستجوی کمی می‌توانید دفتر سرگئی برین را پیدا کنید. دفتر
‏سرگئی برین در گوشه دنجی از ساختمان شماره ۴۳ ، در محوطه گسترده‌ای نزدیک ضلع
‏جنوبی خلیج سانفرانسیسکو قرار گرفته است ، بعد از ردیف‌هایی از پارتیشن‌های
‏رنگ‌آمیزی‌شده و محل‌های ملاقات ، می‌توانید دفتر ۲۱۱ را ببینید که نمای بیرونی
‏نامشخصی دارد و از چشم‌های عموم دور نگه داشته شده است. گرچه برای ورود به ‏دفتر
باید پیچ و خم‌هایی را رد کنید ولی آنطور که انتظار می‌رود از دفتر بنیان‌گزار یک
‏شرکت ۱۵۰ میلیارد دلاری ، به وسیله درها و دربان‌ها محافظت نمی‌شود.‏

سرگئی ۳۳ ساله دفترش را با لری پیج شریک است ، لری پیج ۳۴ ساله همکار سرگئی ‏در
گوگل ، هم دانشگاهی ترک تحصیل کرده وی در استانفورد در مقطع ‏Ph.D‏ و دوست
‏میلیاردرش است. همکاری سرگئی و لری از ۸ سال پیش شروع شد یعنی زمانی که آنها ‏در
یک گاراژ در «منلو پارک» کالیفرنیا دفتری محقر داشتند.
از آن زمان به بعد گوگل از
قالب ‏یک شرکت تازه‌کار به درآمد و به بزرگ‌ترین شرکت رسانه‌ای دنیا تبدیل شد. گوگل
، ‏شرکتی که جستجو در اینترنت را آسان و حتی مفرح کرده است ، ارزش سهامی معادل
‏‏۵۱۳ دلار به ازای هر سهم دارد و بر این اساس می‌توان آن را از دیسنی ، جنرال
موتورز و ‏مک‌دونالد بزرگ‌تر دانست.
گوگل به این ارتقای قابل توجه ، با متحول کردن
نحوه ‏جستجوی مردم در اینترنت دست یافته است. تا پیش از اینکه سرگئی و برین کار خود
را ‏شروع کنند ، جستجو در اینترنت مثل یافتن سوزنی در انبار کاه بود ، اما این دو
با تحلیل ‏لینک‌های بین صفحات اینترنتی باعث شدند نتایج جستجو بر اساس تناسب آنها
انجام ‏شود.‏

وقتی قدم برمی‌دارید و از درهای شیشه‌ای به داخل دفتر می‌روید ، مثل این است که
‏وارد یک اتاق بازی شده‌اید که برای آدم‌های بالغ مشتاق فن‌آوری ایجاد شده.
ردیف‌هایی ‏از مانیتورهای صفحه تخت براق که در یک دیوار دفتر جاگذاری شده ، اطلاعات
مهم مثل ‏ایمیل‌ها ، تقویم‌ها ، اسناد و طبیعتا موتور جستجوی گوگل را نشان می‌دهند
، گیاهان ‏سبز متناسب با دفتر و یک تصفیه‌کننده هوا به جریان اکسیژن در دفتر کمک
می‌کنند و ‏‏«مدیسین بال»‌ها به عنوان یک محل نشستن متحرک مورد استفاده قرار
می‌گیرند. در ‏بالای دفتر در یک نیم‌طبقه خصوصی که با چمن مصنوعی مفروش شده
و
صندلی‌هایی ‏مجهز به ماساژ دهنده‌ای الکتریکی وجود دارد که محل مناسبی برای سرگئی و
لری به و ‏جود می‌آورند
و می‌تواند محل مناسبی برای پذیرایی از میهمانان و جایی
برای نظارت این ‏دو بر کارناوال نوآوری‌هایی باشد که در پایین دفتر در حال انجامند.
به نظر می‌رسد این ‏محل برای سرگئی که نمی‌تواند در یک محل بدون تحرک بنشیند ،
ضروری باشد.‏

سرگئی ظاهری آراسته و چهره‌ای با جذابیت پسرانه دارد ، شانه‌هایش کم‌شیب هستند
‏، همه اینها به وی ظاهری با آرامش می‌دهد ، سرگئی با این ظاهر و با انرژی
‏تمام‌نشدنی در گوگل‌پلکس بالا و پایین می‌رود ، وی موهایی سیاه ، چشمانی نافذ و
‏شوخ‌طبعی شیطنت‌آمیزی دارد که غالبا باعث می‌شود اطرافیانش از حالت محافظه‌کارانه
‏دربیایند. در یک روز کاری عادی سرگئی جین ، کفش ورزشی و تی‌شرت‌های مشکی ‏مناسب
می‌پوشد
، این ظاهر وی در مغایرت با اهداف و نیات جدی و گاه تهاجمی است ‏که او در
سر می‌پروراند. این جدیت در طی نشست‌های استراتژیک هفتگی آشکار ‏می‌شود ، یعنی جایی
که سرگئی و لری که عنوان رئیس را به صورت مشترک دارند ، ‏آخرین دستورات را در مورد
پذیرش محصولات جدید می‌دهند ، هزینه‌های جدید را مرور ‏می‌کنند و هزینه پژوهش‌های
طولانی‌مدت را تأمین می‌کنند. سرگئی همچنین در ‏زمینه‌های غیرعلمی ولی مهمی مثل
جامعه و سیاست هم فعالیت دارد. کارمندان گوگل ‏از چنین محیط دوستانه و خانوادگی‌ای
لذت می‌برند و از امکاناتی مانند سه وعده غذای ‏رایگان در طول روز ، بردن غذاها به
خانه‌های والدین تازه ، محیط‌های خصوصی برای ‏پرستاری مادران و مراقبت‌های پزشکی
کامل در محل کار استفاده می‌کنند ، همه این ‏امکانات باعث شده است مجله فورچون
اخیرا شرکت گوگل را بهترین محل برای کار در ‏ایالات متحده ارزیابی کند.‏

عکس‌هایی از ساختمان شماره ۴۳ و محوطه بیرونی گوگل:


Free Image Hosting at allyoucanupload.com


Free Image Hosting at allyoucanupload.com

دو رئیس گوگل در انجام وظایف مدیرتی با اریک اشمیت مشارکت دارند ، اریک اشمیت
‏یک مهندس نرم‌افزار باتجریه است که در سال ۲۰۰۱ به عنوان مدیر اجرایی در شرکت
‏گوگل استخدام شده است و بر فعالیت‌های تجاری گوگل به طور روزانه نظارت دارد و اگر
‏بخواهیم به طور خلاصه بگوییم ، فرد بالغی در اتاق بازی دو رئیس گوگل محسوب
‏می‌شود. سرگئی و لری هیچ قصدی برای واگذاری کنترل خود ندارند ، از روز اول آنها در
‏برابر دخالت خارجی بی‌مورد مقاومت کردند و ترجیح می دهند هر کاری را با شیوه
‏خودشان انجام دهند ، از انتخاب قطعات کامپیوتری گرفته تا به استهزا گرفتن وال
استریت ‏با عرضه عمومی نامنظم سهامشان. این کارفرمای متولد مسکو و والدینش در تمام
طول ‏زندگی این کار را انجام داده اند.‏

در ۱۶ دسامبر ۲۰۰۵ ، ۱۶ ماه بعد از به مزایده گذاشتن سهام رو به رشد گوگل ، گوگل
‏بزرگ‌ترین کار دوران حیاتش را انجام داد ، این شرکت وارد یک معامله یک میلیارد
دلاری ‏پذیرش آگهی با امریکا آنلاین ، محبوب‌ترین شرکت ارائه‌دهنده خدمات اینترنتی
شد.‏

غروب آن روز به صورت اتفاقی من دیداری با والدین سرگئی در حومه واشنگتن دی‌سی
‏داشتم ، مایکل برین یک جلیقه پشمی سیاه‌رنگ پوشیده بود که با لوگوی رنگی گوگل
‏زینت داده شده بوده بود ، او در آستانه در از من استقبال کرد ، او به من گفت: " ما
با ‏سرگئی صبح امروز صحبت کردیم و او چیزی به ما نگفت." ، "او گفت که بعد از یوگا
در راه ‏خانه است."‏

مایکل ۵۹ ساله استاد ریاضیات دانشگاه مریلند است ، همسرش «یوجنیا» ۵۸ سال دارد
‏و یک دانشمند پژوهشگر در ناسا است و در مرکز پرواز فضایی ‏Goddard‏ کار می‌کند
،
این ‏دو رئوف و واقع‌بین هستند و هنوز هم از موفقیت‌های پسرشان متحیرند. "شگفت‌آور
‏است.
" دوستان و خانواده وی را مارولز
جنیا صدا می‌کنند.
مادر سرگئی به آرامی و شیرینی صحبت می‌کند و انگلیسی‌ای با تکیه کلام ‏روسی
دارد ، وقتی همراه با شوهرش صحبت می‌کند ، سرعت صحبتش ، زیاد می‌شود.
‏‏"باور کردنش
واقعا سخت است ، او پسر با استعدادی در ریاضیات و کامپیوتر بود ولی ما
‏نمی‌توانستیم چنین چیزی را تصور کنیم ."
مایکل با تکیه کلام ملایم‌تر و با
‏حقیقت‌گرایی معمولش اضافه می‌کند ، "گوگل نسبت به هر چیز دیگر زمان بیشتری را
‏برای عده بیشتری از مردم ذخیره کرده است."‏

آنها مرا کنار میز نهارخوری نشاندند ، کاغذها را از روی میز برداشتند تا برای
گذاشتن میوه ‏و پنیر جا باز شود ، دکوراسیون اتاق ساده بود و حتی تا اندازه‌ای خالی
به نظر می‌رسید ، ‏تنها نشانه‌های ثروتی که من می‌توانستم ببینم تلویزیونی با صفحه
عریض در اتاق ‏پذیرایی و اتوموبیل لکسوسی در گاراژ خانه بود. ‏

برین‌ها زوج باتفاهم و با ظاهری جوان بودند ، مایکل در حرکات و رفتارش محافظه‌کار
بود که از ‏مختصر و مفید سخن گفتنش پیدا بود در مقابل جنیا حرف زدنی نرم و طبیعی
داشت. هر ‏دو رفتاری صمیمی داشتند و به آسانی به خنده می‌افتادند.
ما
چند ساعت با
هم حرف ‏زدیم که فقط با سیگارکشیدن‌های گاهگاهی مایکل قطع می‌شد ، مایکل برای سیگار
‏کشیدن با سگ خانواده – توبی- به بیرون می‌رفت. عادت سیگار کشیدن مایکل به سال
‏‏۱۹۷۹ یعنی زمانی برمی‌گردد که وی همراه با مادرش مایا ، جنیا و سرگئی شش ساله از
‏شوروی به ایالات متحده مهاجرت کردند. پسر دوم آنها –سام- در سال ۱۹۸۷ متولد شد. ‏

یکی از خاطرات سرگئی من را متعجب کرد. در سال ۱۹۹۰ ، چند هفته قبل از جشن تولد
‏‏۱۷ سالگی سرگئی ، مایکل یک گروه از دانش‌اموزان دبیرستانی سرآمد در ریاضیات را در
‏یک برنامه بازدید دو هفته‌ای به شوروی برد. او تصمیم گرفت خانواده‌اش را همراه
ببرد ، ‏این در حالی بود که وی از نوع برخورد مقامات کمونیست شوروی مطمئن نبود ،
این ‏برنامه به آنها فرصت داد که با خانواده‌شان که هنوز در مسکو بودند ، ملاقات
کنند ، ‏سرگئی توانست جد پدریش را هم ببیند که مانند پدر سرگئی یک دکتر ریاضیات
است.‏


زندگینامه: لری پیج (1973-)

فضای سایبر > شرکت‌ها- همشهری آنلاین:
لارنس (لری) پیج در 26 مارچ 1973 در ایالت میشیگان آمریکا به دنیا آمد. وی به همراه سرگی برین شرکت گوگل را بنیان‌گذاری کرده‌ است.

پدر لری در زمینه علوم کامپیوتر کار می‌کرده و یکی از بزرگان علم هوش مصنوعی به حساب می‌آید. مادر وی نیز استاد علوم کامپیوتر در دانشگاه ایالتی میشیگان بود.

لری لیسنانس مهندسی کامپیوتر خود را از دانشگاه میشیگان و فوق لیسانس علوم کامپیوتر خود را از دانشگاه استنفورد، جایی که با سرگی برین آشنا شد و گوگل را پایه‌گذاری کرد، کسب کرده‌است.

وی پس از کسب مدرک فوق لیسانس خود در دانشگاه استنفورد مشغول کار بر روی مقاله دکتری خود در زمینه ارتباط صفحات در وب شد. لری در ادامه مطالعات خود برروی یافتن لینک‌های صفحات وب به یکدیگر کار کرد. در همان زمان سرگی برین که پیشتر با لری آشنا شده‌بود به وی در مطالعاتش کمک کرد و آن دو موفق شدند مقاله خود را به یک موتور جستجوی اینترنتی تبدیل کنند و در سال 1996 آن را بر روی سرور وب‌سایت دانشگاه اسنتفورد راه‌اندازی کنند.

این دو سپس در سال 1998 شرکت گوگل را به طور رسمی راه‌اندازی کردند. لری و سرگی هر دو تا سال 2001 مدیر عامل شرکت گوگل بودند تا زمانی که اریک اشمیت را برای این سمت استخدام کردند. در سال 2011 لری پیج سمت مدیرعاملی گوگل را دوباره به دست گرفت. پیج و برین هر دو حقوق یک دلاری از شرکت گوگل دریافت می‌کنند اما بیشتر ثروت آن‌ها به صورت سهام در گوگل ذخیره شده‌است.

تا پایان سال 2012 سرمایه پیج مبلغ 20.3 میلیارد دلار تخمین زده شده‌است.

منبع: http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8%B1%DB%8C_%D9%BE%DB%8C%D8%AC

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B1%DA%AF%D8%A6%DB%8C_%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D9%86