در جوامعي که تنها مديران بخش دولتي مسئوليت کنترل بحران را بر عهده داشته باشند همواره شاهد از هم گسيختگي در ارائه خدمات به آسيب ديدگان از حادثه در چند روز نخست حادثه بوده ايم اعضاء آسيب نديده يک جامعه متکي بر توانمنديهاي دولتي با بروز حادثه نه تنها نقش فعال خود را در زمينه کنترل بحران ناشي از حادثه بر عهده نمي گيرند بلکه خود عاملي براي کاهش سرعت در رسيدن کمکهاي ارسالي و خدمات ارائه شده به نيازمندان واقعي مي گردند چرا که اين گروه با توجه به عدم آموزشهاي لازم و نداشتن مسئوليتي در اين زمينه ، همچنين با توجه به توان جسمي و قابليتهاي افزون خود نسبت به آسيب ديدگان حقيقي تا رفع نيازمنديهاي خود به جمع گروه هاي کمک رسان نخواهند پيوست . زلزله بم ، سونامي اندونزي و زلزله پاکستان در کشورهاي درحال توسعه از يک سو و طوفان کاترينا در امريکا از سوي ديگر مؤيد اين مطلب است که تا زماني که تنها دولت يک کشور مسئوليت کنترل بحران را بر عهده داشته باشد کنترل بحران فاقد کارايي و سرعت لازم خواهد بود . در بحث مديريت بحران با شيوه جزيره اي با توجه ويژه به چنين امري تفويض اختيارات و مسئوليتها از دولت به عموم جامعه مورد بررسي و توجه قرار گرفته و سعي شده با تشريح نحوه اثر گذاري بحران بر تک تک افراد جامعه چه مسئولان دولتي چه آحاد مردم آن حرکت به سوي ايجاد گروه هاي مسئوليت پذير مدني بدون توجه به گرايشات سياسي و مذهبي و مدني آنها انجام پذيرد.

 کلمات کليدي مديريت بحران – مديريت بحران محله اي – مديريت بحران دولتي – مديريت شناور – مديريت جزيره اي - ngo


مديريت شناور (جزيره اي ) و نقش آن در مديريت بحران با بروز حادثه و تاثير آن بر توانمنديهاي جامعه که از ساختمانهاي دولتي و ابزارها و تجهيزات مربوطه تا نيروهاي انساني مرتبط با آنها داراي گستردگي مي باشد . ما شاهد يک جامعه بحران زده بر اثر بر هم خوردن توانمنديهاي موجود در جامعه در برابر نيازمنديهاي افزايش يافته بر اثر حادثه هستيم . اين حالت که با برهم خوردن ساز و کارهاي قانوني جامعه و نيز قدرت نظارت دولتي بر حسن انجام قوانين همراه است در بحث مديريتي با عنوان بحران پس از حادثه تعريف مي گردد . در چنين وضعيتي مديريت آسيب ديده از حادثه که بخش اعظمي از نيروهاي انساني خود را در تمامي سطوح از مديريت کلان شهري تاکوچک ترين نيروهاي اجرايي را خود از دست داده است قادر نخواهد بود که به شيوه رايج و متداول خويش به مهار بحران بپردازد در اين مواقع معمولا خود اعضاء داراي سمتهاي مديريتي و اجرايي دولتي هم خود از آسيب ديدگان از حادثه بوده و مي بايست براي نجات جان خانواده خويش اقدام نمايند . نگاهي جامع نگر به چنين جامعه بحران زده بر اثر بروز بحران مؤيد آنست که جامعه مورد مثال ما در تمامي سطوح دچارآاسيب ديدگي شديدي شده است و اين بدان معنا مي باشد که هيچ نهاد و يا گروه و تشکلي را ما نخواهيم يافت که از گزند حادثه دور مانده باشد و اين خود موجب کاهش شديد کارايي گروه هاي امداد رسان و خدمات رسان جامعه مورد مثال ما خواهد بود . آتش نشاني . مراکز درماني و انتظامي و ادارات دولتي و ... با فرو ريخت ساختمانهاي خود و نيز صدمات وارده به خانواده هاي پرسنل مستقر در آنها اکنون خود دچار آسيب ناشي از حادثه شده و اکنون تنها با حداقل کارايي در خدمت مردم مي باشد . از طرف ديگر رسيدن گروه هاي پشتيباني کننده مستلزم زمان بوده که اين موضوع تأثير مستقيمي بر استفاده از زمان طلايي نجات در زير آوار ماندگان دارد . در چنين شرايطي است که مديريت شناور يا جزيره اي مي تواند کارگشاي مديريت بر چنين بحراني باشد . مديريت شناور بحران در حقيقت توجه به سه اصل زير در هدايت بحران ايجاد شده بر اثر حادثه مي باشد : 1- توان محدود دولت در ارائه خدمات به جامعه آسيب ديده مديريت دولتي خود از حادثه آسيب ديده و علاوه بر آسيب به ساختارهاي زير بنايي آن ،خود اعضاء و کارکنان مراکز زير مجموعه دولت نيز به علت آسيب رسيدن به خانواده هاي خودشان در ساعتهاي اوليه قادر به حضور و همراهي و همکاري در محل خدمت خود نمي باشند . 2- توان بالا اما بلقوه جامعه مدني جامعه مدني از تک تک اعضاء يک جامعه تشکيل مي گردد که خود اين اعضاء داراي توانمنديها و تخصص هاي فردي و نيز امکانات شخصي منحصر به فردي بوده که مي تواند در صورت ساماندهي به ياري مديران دولتي بيايند . يک راننده جرثقيل يا راننده لودر يا يک پزشک و يا پرستار نقش حياتي در زمان حادثه ايفا مي نمايند و از سوي ديگر لوازم و تجهيزاتي که در زمينه امداد و نجات هر خانواده مي تواند در خانه خود از قبل نگهداري نموده باشد از يک ديلم تا يک بلندگو براي عمليات نجات و زنده يابي موثر هستند . 3- توان مکمل بخش خصوصي در ياري رساندن به دولت قدرت مديريتي مديران در بخش خصوصي و نيز ابزارها و تجهيزات متعلق به اين گروه خاص در هر جامعه مي تواند نقش تاثير گذاري در روند امداد و نجات و حتي اسکان اضطراري بازي کند .مديران اين بخشها همواره از مديران توانمند در عرصه کارهاي اجرايي بوده و به راحتي قادرند تا وظايف محوله در زمينه پر نمودن خلا مديريت آسيب ديده دولتي را پر نمايند در خصوص امکانات و تجهيزات نيز کارخانه ها با سوله هاي بزرگ که ميتوانند با تغيير کاربري جهت انبار و دپوي کمکهاي ارسالي و نيز اسکان مجروحان مورد استفاده قرار بگيرند در اين زمان به کمک دولت آمده و از حجم نيازمنديهاي ايجاد شده براي دولت مي کاهند از سويي ، ماشين آلات ساختماني و راهسازي ، جرثقيلها و کاميونها و کشنده ها که در اختيار شرکتهاي خصوصي قرار دارند، قادرند تا در زمان بحران به کمک نيروهاي نجات آمده و تا رسيدن نيروهاي کمکي از شهر هاي ديگر در کنار دولت به ياري مصدومان و آسيب ديدگان بشتابند. اکنون که با سه اصل مورد توجه مديريت بحران شناور آشنا شديد لازم است به بررسي ديدگاه اين مديريت در کنترل بحران بپردازيم . ما در بحث مديريت شناور از منظر جزء نگري به بحران ميپردازيم اين بدان معنا مي باشد که از منظر ديد اين مديريت هر فرد جامعه به صورت فردي مورد توجه و برنامه ريزي بوده و از کلان نگري که نقش فرد در اين جامعه مورد توجه نمي باشد دوري نموده ايم در حقيقت چون اينان تک تک اعضاء يک جامعه هستند که حادثه بطور مستقيم بر سلامت آنها تاثير گذار بوده و در مديريت بر بحران هدف نهايي ، حفظ و تامين حقوق انساني آنها چه به صورت فردي و چه به صورت اجتماعي مي باشد ما نيز براي تک تک اعضا جامعه برنامه اي براي کنترل نمودن بحران داريم . از اين جهت هر فرد جامعه حادثه ديده ديگر تنها يک فرد از يک جامعه نيازمند به کمک نبوده بلکه قادر به قبول مسئوليت بوده و مي تواند با طي نمودن دوره هاي آموزشي متناسب با شغل و قدرت و مهارت خود به عنوان عنصر و عامل کنترل بحران در صحنه مديريت بحران آماده باشد . براي تشريح بيشتر موضوع باز مي گرديم به تعريف اهداف مديريت بر بحران ناشي از حادثه اي همچون زلزله ، در اين حادثه بطور اهم نجات جان آسيب ديدگان و درمان آنها در کنار تامين غذا ، سرپناه ، بهداشت و امنيت براي بازماندگان اولويت اول مديريت بحران در زمان بروز حادثه مي باشد . حال اگر اعضاء سالم و بي نياز به خدمات يک جامعه آسيب ديده بتوانند با استفاده از آموزشهاي لازم و تمرين هاي مربوطه در زمان بروز بحران خلاء هاي گروه هاي مسئول در زمينه امداد و نجات و خصوصا مديريت بر بحران را پر نمايند ما شاهد افزايش سرعت روند کنترل بحران خواهيم بود . از سوي ديگر اگر خانواده هاي آسيب ديده از حادثه به کمک اعضاء خود بتوانند تا رسيدن نيروهاي کمک رسان در امر نجات ، امداد و اسکان اضطراري ، خودشان به صورت مستقل عمل نمايند نه تنها دولت با حجم عظيم نيازمنديها پس از بحران روبرو نخواهد شد بلکه تمرکز نيروهاي عمليات کننده در صحنه حادثه بر روي افرادي متمرکز مي گردد که از حادثه آسيب بيشتري ديده و نيازمند به کمک سريعتر و تخصصي تري مي باشند . براي حصول چنين نتيجه اي کافيست در هر منطقه و محله شهري ، عموم نيروهاي بومي و محلي داوطلب همان منطقه با آموزشهاي اوليه در زمينه امداد و نجات و خصوصا اسکان اضطراري براي زمان بحران آموزش ببينند تا خود در لحظات اوليه بتوانند در زنده يابي و آوار برداري ساختمانهاي محله خود اقدام نمايند در اينصورت ما ديگر ساعتهاي طلايي نجات محبوسين در زير آوار را از دست نخواهيم داد اين افراد مي توانند خود در گروه هايي با تعريف فعاليتهاي اجتماعي همچون ngo ها نقش و مسئوليت مربوط به خود را برعهده گرفته و به ارائه خدمات بپردازند . در خصوص خلاء مديريت در زمان بحران نيز ، مديران بخش خصوصي و سرپرستان شوراهاي محلي و احزاب مي توانند با ديدن دوره هاي مديريتي کوتاه مدت جهت پر نمودن خلاء مديريتي بخش دولتي مورد استفاده قرار گرفته و در چند روز اول مسئوليتهاي تعريف شده اي را بر عهده داشته باشند . در بحث امنيت نيز ، نيروهاي بسيج هر محله مي توانند با آموزشهاي مورد نياز و هماهنگ شدن با نيرويهاي انتظامي براي مقابله با بحران هاي مرتبط با خود آماده شده و در زمان بروز حادثه تا رسيدن نيروهاي نظامي و انتظامي اعزام شده از ساير مناطق کشور به ياري مردم در تامين امنيت مورد نياز آنها بيايند . مطمئنا مديران بحران محلي و منطقه اي با توجه به منافع مالي و جاني خود در منطقه آسيب ديده به مراتب بهتر و دلسوزانه تر عمل خواهند کرد و اين نکته در کنار آشنايي اين مديران به امکانات و تجهيزات موجود در منطقه و نيز نيروهاي انساني بومي که داراي تخصصهاي مرتبط و مورد نياز مي باشند ، توان عملياتي اين مديران را به مراتب از مديران اعزام شده غير بومي بالاتر خواهد برد . براي آنکه بتوانيم با سيستم مديريت شناور به استقبال بحران برويم اين نکات بايد مورد توجه قرار گيرد :

 1- در هر منطقه کانونهاي شورايي از قبيل صنفي ؛ مذهبي ، سياسي شناسايي شده و براي زمان بحران آنان را آموزش دهيم . اين بدان معنا مي باشد که تشکلهاي بومي که با شرايط منطقه خود آشنا تر هستند به سرعت و با کمترين هزينه ،جامعه تحت پوشش خود را سامان دهي نموده و در زمان بروز بحران دوشادوش نيروهاي دولتي در ارائه خدمات امدادي و حمايتي به هموطنان خود اقدام نمايند .

 2- با ايجاد گروه هاي داوطلب مردمي و آموزش انها در بحث امداد و نجات توان عملياتي گروه هاي دخيل در امر نجات را بالا ببريم . ايجاد ngo ها و هيئت هاي مذهبي و شورا هاي محلي و انجمنهاي اوليا و مربيان هر محله، پايگاه خوبي براي ارائه آموزشهاي تخصصي براي داوطلباني است که مي خواهند در کنترل بحران دخيل بوده و به ياري نيروهاي امدادي و مديران بحران بشتابند .

3- با آموزش در مدارس دانش اموزان را از طيف گروه آسيب پذير و نيازمند به ارائه خدمات ويژه ،به اعضاء داراي مهارتهاي مورد نياز خود در جهت کاهش نيروي لازم براي ارائه خدمات تبديل نماييم به طور مثال اگر دانش آموزان فرا بگيرند که در زمان حادثه به دنبال نيروهاي انتظامي و امدادي که با لباسهاي ويژه مشخص هستند بگردند و با ارائه اطلاعات خاص به آنها در تامين امنيت خود و نجات خانواده محبوس در زير آوارشان اقدام نمايند حجم انبوهي از توان اين نيروها صرف يافتن کودکاني که در کنج حياطها و يا خرابه ها خود را از ترس مخفي نموده اند نمي شود .

4- با آموزش خانواده ها در زمينه اصول مقدماتي در پناه گيري ، زنده يابي ، آوار برداري به کاهش نيازمندي هاي جامعه پس از بحران در زمينه امداد و نجات کمک نماييم . خانواده ها در اين نوع مديريت مي آموزند که چگونه در زمان حادثه از جان خود حفاظت نموده و پس از زلزله با آموزشهايي که ديده اند و لوازمي که براي چنين زماني در جعبه هاي نجات نگهداري کرده اند به نجات محبوسين در زير آوار پرداخته و براي خود سرپناه موقت بسازند . در اين شيوه خانواده ها از يک عضو نيازمند جامعه به عضو توانمند جامعه تبديل شده و نيز فرامي گيرند که چگونه با با همکاري ديگر خانواده هاي کوچه و محله خود به تامين امنيت و همکاري با ديگر نيروهاي امدادي و محلات ديگر شهر خود بپردازند .

 5- با آموزش نيروهاي نظامي و انتظامي در زمينه آوار برداري و زنده يابي به صورت تخصصي از چنين نيروهاي سازماني به صورت چند منظوره بهره ببريم . نيروهاي نظامي و انتظامي با در اختيار داشتن نيروهاي جوان و کارامد که در سيستم نظامي خويش سازمان يافته اند توان بلقوه شاخصي مي باشند اين نيروها در مديريت بحران شناور به عنوان يکي از اهرمهاي مهم و شاخص با ديدن دوره هاي تکميلي امداد و نجات که در کنار آموزشهاي عمومي اين سازمانها ارائه مي گردد به عنوان يک نيروي واکنش سريع امدادي قادر خواهند بود در زمان بروز حادثه علاوه بر انجام وظيفه محوله خود به نجات جان مردم و ارائه خدمات به نيازمندان و آسيب ديدگان بشتابند . اکنون که به تمامي اجزاء جامعه به ديد مديران کوچک بحران نگريسته و سعي کرده ايم تا اين نيروهاي قدرتمند اما پنهان در لايه هاي جامعه را به سطوح اجرايي و عملياتي آن بياوريم بايد که اين جزاير مديريتي را با نوشتن برنامه هاي از پيش طراحي شده و در اختيار گذاردن روشهاي هماهنگ شدن با يکديگر و همچنين نيروهاي عملياتي دولتي ، از جزاير کوچک و دور افتاده از هم به جزاير بزرگتر و قوي تر با متصل شدن به يکديگر تبديل نماييم . اين بدان معني است که هر خانه داراي مديريت بحران خود بوده اما قادر باشد با همسايه خود به تفاهمي مسالمت آميز برسد تا اين دو خانواده در کنار يکديگر از توان بلقوه يکديگر بهره برده و نيازمنديهاي خود را در کنار ديگر خانواده هاي محله خود سامان دهند در اين صورت است که خانواده ها محله را به عنوان خانواده خويش ديده و سعي در کمک به يکديگر خواهند نمود . با گسترش اين ديدگاه و نحوه عملکرد در تمامي سطوح چه در نيروهاي امدادي چه دولتي و چه مردمي ما ديگر در هيچ رده و مسئوليتي با بحران خلاء نيرو و تجهيزات به صورت حاد روبرو نخواهيم بود و محله ها و مناطق ما قادر خواهند بود تا رسيدن نيروهاي کمکي اعزام شده از ديگر محلات و مناطق و يا حتي شهر هاي معين خود به مديريت بحران پيش امده اقدام نمايند نتيجه گيري : با بررسي بحرانهاي ايجاد شده و نيز عدم توانمندي دولتها چه در کشورهاي پيشرفته و چه در کشورهاي در حال توسعه اکنون ديگر مطمئن هستيم که تنها سيستم موفق در کنترل بحران بايد يک سيستم شورايي باشد چرا که پس از حادثه با اسيب ديدن زير ساختهاي جامعه و نيز ساختارهاي مدني و اجتماعي نظام مند جامعه ، اعضا دولت و تشکيلات دولتي با از دست دادن امکانات خود همچون ابزارها نيروهاي انساني و تجهيزات مرتبط با انان به يک شهر وند ساده تبديل خواهند شد که در اين حالت با توجه به نقش هر يک از اعضاء جامعه در هماهنگ شدن براي مديريت نمودن بر بحران حادث شده ، تنها يک سيستم شورايي قادر خواهد بود براي سامان دهي مجدد ساختارهاي ويران شده اقدام نمايد .

مهندس علیرضا سعیدی www.mojepishro.ir

 منابع و ماخذ: • آشنايي با بحرانهاي پس از زلزله در ايران / عليرضا سعيدي / نشريه آموزشي جمعيت کاهش خطرات زلزله ايران / ثبت در کتابخانه ملي به شماره ثبت ح84727 به تاريخ 26/5/84 • مديريت بر بحران ها بعد از زلزله ، کودکان و زلزله / عليرضا سعيدي / روزنامه اطلاعات 9/9/1384 صفحه 10 • کاهش خسارتهاي ناشي از زلزله / عليرضا سعيدي ، مهدي وجودي / مجله راه و ساختمان شماره 17 • آشنايي با وظايف فرماندهان تيم آوار برداري در زمان ورود به منطقه عملياتي نجات / عليرضا سعيدي / مجله راه و ساختمان شماره 25 صفحه 67 چ